گره اسلامی یکی از الگوهای هندسی مشهور در هنر و معماری اسلامی است که به دلیل پیچیدگی در ترسیم و گستردگی الگوها، در نزد معماران اسلامی فنی مهم و در نزد مستشرقین و پژوهشگران هنر اسلامی امری ناشناخته بوده است. با وجود اسناد مکتوب و آثار بهجامانده از سنت معماری اسلامی- به دلیل ناآشنایی پژوهشگران غربی با اسناد بهجامانده- در سده اخیر تلاشهایی برای باز اختراع روشهای ترسیم گرههای اسلامی از سوی برخی پژوهشگران غربی صورت گرفته که منجر به تعریف روشهای گوناگون ترسیم و طراحی گرههای اسلامی با تکیه بر ویژگیهای متعدد این الگوها شده است.
سؤال تحقیق آن است که چه اختلافی میان روشهای معاصر و نمونههای سنتی با توجه ویژه به کاربرد معاصر گرهها وجود دارد؟ زیرا این روشها با وجود تلاش برای ارائه الگوی جامع از ترسیم گرههای اسلامی، به نتایج متفاوتی از گرههای سنتی اسلامی میرسند که توجه به کاربردهای ویژه در معماری نظیر تأثیرات انحنای بستر بر هندسهی گرههای ترسیمی، به آشکاری این اختلافات کمک میکند. در این مقاله با بررسی هر یک از روشهای سنتی و معاصر ترسیم گرههای اسلامی و تحلیل تفاوت موجود میان الگوهای سنتی و معاصر در توجه به هندسهی بستر در گرهسازی با استفاده از روشهای تحلیلی- توصیفی هندسی، به توضیح مفهوم چندزمینهگی و گونهی گرههای دستگردان در گرهسازی سنتی بهعنوان خصوصیتی منحصربهفرد در الگوهای کهن گرهسازی اسلامی، دست مییابیم و مشخص میشود که این مفهوم در راهبرد معماران سنتی برای توجه به زمینه و طراحی یک گره مختص بستری خاص بوده است. این مهم در کاربرد گرههای اسلامی در سطوح منحنی و با توجه به بسترهای غیرمسطح بهتر شناسایی میگردد. بهاینترتیب به کار بردن گرهسازی اسلامی در معماری معاصر زمانی میتواند بهعنوان امتداد سنت گرهسازی سنتی تلقی گردد که روشهای موجود در راهبرد چندزمینهگی به کمک طراحی گرههای اسلامی بیاید.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |