1- دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه هنر اسلامی تبریز، تبریز، ایران
2- دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه هنر اسلامی تبریز، تبریز، ایران ، m.mirgholami@tabriziau.ac.ir
چکیده: (1631 مشاهده)
بیان مسئله: محله همواره نقطۀ عطف اندیشه به شهر در نظر گرفته شده است. محلهها در گذشته دارای انسجام درونی و پیوستگی فضایی بوده و از بافت اجتماعی همگنی برخوردار بودند. در دوران معاصر، همسو با تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه، متعاقب آن تدوین برنامهها، طرحها و اسنادِ کلان سیاستگذاری و نمودِ کالبدی آن در سطح منطقهای– شهری، سبب فروپاشی ساختارهای خوداتکای اقتصادی، شاکله منسجم اجتماعی و کالبدی محله شده و اهمیت آن بهعنوان سنگِ بنای برنامهریزی شهری رو به افول نهاد. این پدیده همچنین تأثیرات بسیاری بر تجربه زیسته ساکنان محلهها گذاشته و همزیستیِ سالم آنان را در ابعاد مختلف آسیبپذیر نموده است. ظهور همهگیری کرونا، یکی از این بحرانها بوده است که در چهار سال اخیر، تغییراتِ آنی در شیوه زیستن و طرحِ تقاضاهای جدیدی را سبب شده است. نگرانیهای روزمره ناشی از همهگیری، سلامت جسمی، روحی و روانی ساکنان محلهها را با خطر مواجه ساخته است. هدف: لذا اهداف اصلی پژوهش 1. بازاندیشی در مفهوم محله بهمثابه کانون شهر ایرانی- اسلامی و 2. بازاندیشی در مفهوم سلامت محله به اقتضای دوران پس از همهگیری است. روش: این پژوهش از نظر ماهیت علمی-مروری و براساس تناظر تجربیات و ادبیات دو مفهوم بنیادین «محلۀ ایرانی-اسلامی» و مفهوم نوظهور «همهگیری» تکوین یافته است. از نظر نوع پژوهش، کاربردی، توسعهای و براساس روش پژوهش، مضمون مبنا بوده و بر همین اساس مطالعات مرتبط با «محله» بر اساس دو مؤلفه کالبدی-فضایی و اجتماعی-اقتصادی از طریق جستوجو در نصوص دینی، فقه و شریعت اسلامی و تفاسیر اندیشمندان اسلامی از قرآن کریم، سنت پیامبر (ص) و نهجالبلاغه است. همچنین مطالعات مرتبط با «همهگیری» با جستوجو در پایگاه دادههای Science direct، Springer، Scopus و Elsevier براساس دستهبندی محقق ساخته «زیستپزشکی، زیستروان و زیستمکان» از بررسی 182 مقالۀ معتبر مورد بررسی قرار گرفت تا بتواند مبتنیبر دادههای بهدست آمده، تناظر محتوایی دو مفهوم محله ایرانی-اسلامی و همهگیری و همچنین تحقق اهداف پژوهش را امکان پذیر سازد. یافتهها و نتیجهگیری: براساس یافتههای پژوهش، هجده معیار مرتبط با زیست مکان، ده معیار مرتبط با زیستروان و هفت معیار مرتبط با زیستپزشکی در زمینه شهرسازی معاصر ترویج یافته است. ازطرفی، جمعبندی معیارهای مرتبط با محلۀ ایرانی-اسلامی نیز مؤید هجده معیار است. بررسی مضمون مبنای معیارهای زیستپذیری در دوران همهگیری و معیارهای محله ایرانی-اسلامی نشان میدهد که این دو پدیده ناهمگون (به لحاظ زیستزمان)، نهتنها تضاد بنیادین در محتوا با همدیگر ندارند، بلکه انسجام محتوایی فیمابین معیارها مشهود است. این پژوهش بدین سبب دارای اهمیت است که نشان میدهد محله اسلامی امکان تکوین در زیست و ارتقای سلامت ساکنانش را دارد، بهنحوی که با تفسیر معاصر از همهگیری، در زمینه ارتقای سلامت جامعه ایرانی مورد استفاده قرار گیرد. فلذا واردات بیبدیل اندیشۀ مستتر در شهرسازی غیراسلامی در زمینه «محله سالم در عصر معاصر» به بهانه پدیده نوظهور همهگیری کرونا، مورد نقد است و قویاً لازم است که مورد بازاندیشی واقع گردد.
نوع مطالعه:
كاربردي |
موضوع مقاله:
شناسايي شكل زندگي مبتني بر سه مولفه کالبد، سبک زندگی و مفاهیم - معانی دریافت: 1401/6/1 | پذیرش: 1401/9/8 | انتشار الکترونیک: 1401/12/8
ارسال پیام به نویسنده مسئول