کلنگری جدید، رویکردی است که با مشخص شدن ضعفهای دیدگاه جزءنگر در تبیین مکانیکی جهان و با هدف برطرف کردن این نقاط ضعف به وجود آمده است؛ کلنگری جدید و کلنگری قدیم عموما دارای صفات یکسان شناخته میشوند اما پرسش اصلی این است که معماری مبتنی بر نگاههای کلنگر جدید و قدیم چه مشابهتها و چه تفاوتهایی با یکدیگر دارند و میزان همنوایی آنها چقدر است؟ فرضیه پژوهش حاضر بر این استوار است که اگرچه دیدگاههای کلنگر جدید و قدیم مشابهتهایی با یکدیگر دارند، اما بهنظر میرسد دقیقاً یکی نیستند و به همین علت، معماری مبتنی بر آنها نیز متفاوت است. این پژوهش با هدف روشن کردن نسبت کلنگری جدید با کلنگری قدیم انجام شده است.
مقایسۀ تطبیقی دو دیدگاه، پس از استخراج محورها به کمک تحلیل مضمونی و روش دلفی، با استدلال منطقی انجام شده است؛ مقایسه در سه بخش مبادی، ارتباط اندیشه و عمل، و عمل انجام شده است. این سه محور، سطح نظری، سطح میانی و سطح کاربردی را مقایسه میکند. در سطح عمل (کاربردی) نگاه طبایعی و نتایجش در معماری (بهعنوان نمونهای از اندیشههای کلنگر قدیم) در کنار نظریۀ سالینگروس (به همراه ریشههایش در فیزیک نوین) از سه منظرِ ارتباط درونی اجزای معماری، ارتباط معماری و محیط، و ارتباط معماری و انسان با یکدیگر مقایسه شدهاند. نتیجه به دست آمده نشانگر این امر است که کلنگری جدید بیش از آن که همنوا با کلنگری قدیم باشد، سنتی برآمده از جزءنگری مدرن است. نگاه طبایعی بهعنوان یکی از دیدگاههای کلنگر قدیم، برای مواردی که در ظاهر ارتباطی با هم ندارند راهکار یکسانی ارائه میدهد. در حقیقت میتوان نگاه طبایعی را شکلی تکمیلشده از «نظریهای برای همهچیز» دانست که فیلسوفان کلنگر جدید آرزوی دستیابی به آن را دارند.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |