Habibzadeh Omran M, Einifar A, Shahcheraghi A. Analyzing the Relationship between the Elements of Spatial Organization by the Syntax of Space in order to Improve the Satisfaction of Residents in Residential Units (case study: residential examples of Amol city). CIAUJ 2024; 9 (1) :81-98
URL:
http://ciauj-tabriziau.ir/article-1-492-fa.html
حبیب زاده عمران محمد، عینی فر علیرضا، شاهچراغی آزاده. تحلیل رابطه عناصر سازمان فضایی توسط نحو فضا جهت ارتقای رضایت مندی ساکنین در واحد های مسکون (نمونه موردی: نمونه های مسکونی شهر آمل). فرهنگ معماری و شهرسازی اسلامی. 1403; 9 (1) :81-98
URL: http://ciauj-tabriziau.ir/article-1-492-fa.html
1- دانشکده هنر و معماری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب، تهران، ایران
2- دانشکده معماری، دانشکدگان هنرهای زیبا، دانشگاه تهران، تهران، ایران ، aeinifar@ut.ac.ir
3- گروه معماری، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
چکیده: (673 مشاهده)
مسکن و واحد مسکونی عنصر بنیانی ساختار سکونت در شهر است. گوناگونی سازمان فضایی واحد مسکونی بر روابط جمعی ساکنان اثرگذار است. این پژوهش از یک سو با کمک نحو فضا، به تحلیل عینی و توپولوژیک ساختار نمونههای مسکونی شهر آمل میپردازد و از سوی دیگر با پرسش از رضایتمندی ساکنان از رابطه میان فضاهای واحد مسکونی، دریافت ذهنی ساکنان را میسنجد. ارتباط میان خلوت و تعامل جمعی در سازمان فضایی نمونههای مسکن از عوامل تعیینکننده مؤثر بر سنجش رضایت ساکنان است؛ بنابراین، هدف اصلی پژوهش تحلیل رابطه عناصر سازمان فضایی و چگونگی ارتقای میزان رضایت ساکنین از مؤلفه خلوت و تعامل جمعی، در نمونههای مسکونی آپارتمانی است. هدف دیگر دستیابی به توصیههای طراحی جهت ارتقای کیفیت ارتباط فضایی واحدهای مسکونی آپارتمانی است. پرسش تحقیق این است که نقش مؤلفههای تحقیق در رضایتمندی ساکنین چیست؟ از سازمان فضایی کدام نمونه رضایت بیشتری ابراز شده است؟ توصیههای طراحانه در راستای ارتقای رضایت ساکنین چیست؟ برای انجام تحقیق ابتدا نمونهبندی واحدهای مسکونی آپارتمانی شهر آمل با استفاده از فنون نحو فضا و سپس تحلیل فضاها با ایگرف انجام و در ادامه با تکمیل پرسشنامه و انجام آزمونهای همبستگی، رضایت ساکنین سنجیده شده است. مطالعه موردی به نمونههای مسکونی از چهار ناحیه شهر آمل به صورت مساوی محدود شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که تفاوت زیادی میان نگاه «صرفاً کمی یا کیفی» به فضای واحد مسکونی و تحلیل توأمان «عینی- ذهنی» وجود دارد. تحلیل عینی فضاها با گرافها و تبیین ارتباطهای داخلی از طریق میزان پیوند فضاها، در مقایسه با پرسش از مردم و تحلیل ذهنی از طریق ابراز میزان رضایت از کیفیت و کارکرد فضاها، امکان رسیدن به نتایج جامعتری را فراهم میکند. در نتیجه تحقیق فوق نشان میدهد که افزایش میزان مساحت، افزایش رضایت در مؤلفه خلوت و تعادل میان خلوت و تعامل جمعی منجر به افزایش میزان رضایت در تعامل جمعی شده است. نمونه چهار با پلان شکسته و تفکیک فضایی مناسب میان فضاهای شخصی و جمعی بیشترین میزان رضایت ساکنین را جلب کرده است. بر اساس نتایج، سازمان فضایی میتواند بر رفتار و ساختار ذهنی ساکنین در فضای واحد مسکونی اثرگذار باشد.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
مفهوم سازي نظريه پردازي در معماری و شهرسازی اسلامی دریافت: 1402/5/14 | پذیرش: 1403/2/30 | انتشار الکترونیک: 1403/4/9
ارسال پیام به نویسنده مسئول